بعد از چند دقیقه پچ پچ کردن
اولی سیگارش را در استکان چای راننده خاموش کرد
راننده به او چیزی نگفت
دومی شیشه نوشابه را روی سر راننده خالی کرد و باز هم راننده سکوت کرد
وقتی راننده بلند شد تا صورتحساب رستوران را پرداخت کند
نفر سوم به پشت او پا زد و راننده محکم به زمین خورد ، ولی باز هم ساکت ماند .
دقایقی بعد از خروج راننده از رستوران یکی از جوان ها به صاحب رستوران گفت
: چه آدم بی خاصیتی بود ، نه غذا خوردن بلد بود ، نه حرف زدن و نه دعوا !
رستورانچی جواب داد : از همه بد تر رانندگی بلد نبود
چون وقتی داشت می رفت دنده عقب ، 3 تا موتور نازنین را له کرد و رفت !!!